گفتگو با هوش مصنوعی مانند ChatGPT و Gemini چنان طبیعی به نظر میرسد که بسیاری از افراد را به اشتباه میاندازد و آنها را بهعنوان دوست یا حتی روانشناس میپندارند. اما آیا این پلتفرمها واقعاً توانایی فکر کردن دارند؟

هوش مصنوعی در قالب چتباتها، همچون ChatGPT و Gemini، به شکلی طراحی شدهاند تا تعاملاتی شبیه به گفتوگوهای انسانی ایجاد کنند. این وهم وجود دارد که این برنامهها به احساسات و نیتهای مخاطب پاسخ میدهند؛ اما در واقع آنها نه احساسات انسانی دارند و نه تجربه زیستی.
وقتی از ChatGPT پرسیدم که آیا میتوان کاری که انجام میدهد را به عنوان ‘تفکر’ توصیف کرد، پاسخ جالبی داد: ‘آنچه من انجام میدهم به عنوان تفکر انسانی به حساب نمیآید. من توانایی ادراک، احساسات و تجارب شخصی ندارم. آنچه من انجام میدهم بیشتر شبیه به محاسبه الگوها است؛ یعنی تحلیل متن ورودی و تولید پاسخ بر اساس الگوهای آموزشی من.’

ChatGPT و پلتفرمهای مشابه از تکنیکهای پیشبینی و مدلسازی برای تولید پاسخهای مرتبط و مفید استفاده میکنند. حتی اگر پاسخهای آنان متفکرانه بهنظر بیاید، در زیرساخت نوعی تابع الگو و احتمال قرار دارد؛ بدون آگاهی که انسانها از آن بهرهمند هستند.
نتیجهگیری
در نهایت، بایست به یاد داشت که چتباتهای AI مانند ChatGPT و Gemini، با وجود قابلیتهای پیشرفتهشان، انسان نیستند و توانایی فهم واقعی یا حس همدردی را ندارند. آنها فقط ابزارهایی برای پیشبینی و شبیهسازی گفتوگو هستند.
پرسشهای متداول
خیر، ChatGPT توانایی درک یا حس احساسات انسانی را ندارد و تنها بر اساس الگوهای آماری پاسخ تولید میکند.
این پلتفرمها متن ورودی شما را تحلیل کرده و با استفاده از الگوریتمهای پیشبینی و شناخت الگو، پاسخی تولید میکنند که متناسب با درخواست شما باشد.
بله، اما فقط به عنوان ابزارهایی که میتوانند پاسخهای ساختاریافته ارائه دهند و نه به عنوان موجوداتی با درک یا احساسات انسانی.


