مطالب مرتبط:
چرایی شکست پایلوتهای هوش مصنوعی مدتهاست به یکی از دغدغههای اصلی تولیدکنندگان و صنایع تبدیل شده است. بسیاری از شرکتها شیفته فناوری میشوند، اما از هدف اصلی یعنی ایجاد ارزش تجاری غافل میمانند. در این مقاله با نگاهی عمیقتر بررسی میکنیم که چرا این پایلوتها اغلب به نتیجه نمیرسند و چگونه میتوان با رویکرد درست به موفقیت پایدار دست یافت.
مشکل کجاست؟ وابستگی به فناوری بهجای تمرکز بر ارزش

بخش عمدهای از چرایی شکست پایلوتهای هوش مصنوعی به این واقعیت برمیگردد که بسیاری از سازمانها بدون هدفگذاری مشخص وارد مسیر هوش مصنوعی میشوند. آنها به جای تعریف یک طرح تجاری شفاف و قابل اندازهگیری، تنها بر جذابیت فناوری تمرکز میکنند. همین رویکرد باعث میشود پروژهها پس از اجرای اولیه متوقف شوند، زیرا هیچ شاخص سنجشی برای بازگشت سرمایه، افزایش بهرهوری یا کاهش هزینهها تعیین نشده است.
بیش از ۹۰ درصد این پایلوتها نه به دلیل ضعف الگوریتمها، بلکه به دلیل کیفیت پایین دادهها، پراکندگی اطلاعات و نبود یک ساختار یکپارچه داده دچار شکست میشوند. اگر دادههای ورودی ناقص یا پراکنده باشند، حتی پیشرفتهترین مدلهای هوش مصنوعی نیز نمیتوانند ارزش واقعی ایجاد کنند. این بخش از چرایی شکست پایلوتهای هوش مصنوعی نشان میدهد که زیرساخت داده باید قبل از هر اقدام فناورانهای تقویت شود.
اهمیت زیرساخت داده و نقش آن در موفقیت پروژههای AI
برای عبور از چرخه ناکامی پایلوتها، تولیدکنندگان باید ابتدا زیرساخت دادهای منسجم و قابل اعتماد ایجاد کنند. زیرساختی که بتواند دادهها را از نقاط مختلف زنجیره ارزش جمعآوری، پاکسازی، یکپارچهسازی و تحلیل کند. وقتی داده در مرکز قرار میگیرد، هوش مصنوعی قادر به یادگیری مستمر و ارائه خروجیهای قابل اتکا خواهد بود.
ساخت یک معماری داده هوشمند باعث میشود اطلاعات از سیستمهای مختلف بدون ایجاد گسست جریان پیدا کنند. در چنین شرایطی، فناوری نه یک آزمایشگاه مجزا، بلکه بخشی از عملیات روزمره کارخانه خواهد بود. یکی از نکات کلیدی در چرایی شکست پایلوتهای هوش مصنوعی همین نبود جریان داده پایدار و قابل اعتماد است.
نقش زیرساخت IT قابل اعتماد
زیرساخت IT قابل اعتماد نه تنها از اتلاف منابع جلوگیری میکند، بلکه بهرهوری را نیز افزایش میدهد. زمانی که کسبوکار از قدرت زیرساخت خود مطمئن باشد، میتواند با خیال راحت سیستمهای هوشمند را در مقیاس وسیع پیادهسازی کند. این زیرساخت باید قادر به مدیریت حجم عظیم دادههای صنعتی، تحلیلهای لحظهای و حتی اطلاعات غیرساختاریافته مانند اسناد، ایمیلها و گزارشها باشد.
همگرایی IT و OT: نقطه کلیدی در عبور از پایلوتها
یکی از عوامل اصلی در چرایی شکست پایلوتهای هوش مصنوعی نبود همکاری بین تیمهای IT و OT است. سالها این دو حوزه در سازمانها به صورت جزیرهای فعالیت کردهاند؛ IT مسئول دادهها و نرمافزارها، و OT مسئول ماشینآلات و عملیات تولید. اما در عصر Industry 4.0 این جدایی دیگر قابل قبول نیست.

تنها با ایجاد تیمهای مشترک IT-OT میتوان جریان داده را از تجهیزات صنعتی تا سیستمهای پردازش مرکزی بهینه کرد. این همگرایی کمک میکند چالشهای سطح کارخانه بهتر درک شوند، نگهداری پیشبینانه دقیقتر انجام شود و بهینهسازی خط تولید با دقت بسیار بیشتری صورت گیرد. در واقع، بخش مهمی از چرایی شکست پایلوتهای هوش مصنوعی به همین عدم همافزایی بین دو بخش کلیدی سازمان مربوط میشود.
حرکت از پایلوت به تولید: تغییر ذهنیت و تمرکز بر نتایج
برای عبور از مرحله آزمایشی و رسیدن به پیادهسازی واقعی، سازمانها باید رویکرد خود را از «فناوریمحور» به «ارزشمحور» تغییر دهند. هوش مصنوعی باید مانند یک پروژه سرمایهگذاری دیده شود: با تعیین بازده مورد انتظار، مشخص کردن KPIها و ارزیابی مستمر نتایج.
تولیدکنندگانی که رویکرد مبتنی بر ارزش را انتخاب میکنند، قادر خواهند بود پروژهها را مقیاسپذیر کنند، مقاومت در برابر تغییر را کاهش دهند و از فناوری برای افزایش انعطافپذیری و پایداری استفاده نمایند. چرایی شکست پایلوتهای هوش مصنوعی دقیقاً در همین نقطه است: نبود یک ذهنیت سازمانی که به نتایج اهمیت بدهد، نه صرفاً به تکنولوژی.
در نهایت، ادغام هوش مصنوعی با تحلیل داده، همکاری بینعملیاتی و ساختاردهی مجدد فرآیندها، نهتنها بهینهسازی و کاهش هزینهها را به همراه دارد بلکه سازمان را برای آینده مقاومتر، امنتر و نوآورتر میکند.
جمعبندی این است که چرایی شکست پایلوتهای هوش مصنوعی در واقع به نبود زیرساخت دادهای قوی، عدم همگرایی IT و OT و نداشتن رویکرد ارزشمحور برمیگردد. سازمانهایی که این چالشها را جدی بگیرند، میتوانند از پایلوتهای آزمایشی عبور کنند و وارد مرحله ایجاد ارزش واقعی و پایدار شوند.
منبع (Source):


