هوش مصنوعی در دو سال گذشته به یکی از پررنگترین موضوعات دنیای فناوری تبدیل شده است. اما آیا ما باید به این شوق و هیجان ناشی از هوش مصنوعی اعتماد کنیم؟ در این مقاله به بررسی نقش واقعی هوش مصنوعی و فاصله آن با انتظارات ایجاد شده خواهیم پرداخت.
ما در حال حاضر در “قلهی انتظارات غیرواقعی” هوش مصنوعی قرار داریم. این اصطلاح به وضوح نشان میدهد که فناوریهای جدید به محض معرفی، با یک هیجان و شوق ویژهای روبرو میشوند، که پس از آن به یک ناامیدی بزرگ و عمق یأس تبدیل میشود. واقعیت این است که بسیاری از شرکتها توانستهاند از این هیاهو بهرهبرداری کنند، به طوری که موج سرمایهگذاریها هیچگاه به تولید و گزارشهای واقعی منتج نشده است.
این شوق نه تنها از سوی سرمایهگذاران بلکه از سوی مردم عادی نیز ایجاد شده است که امید دارند هوش مصنوعی بتواند زندگی را بهبود بخشد. اما آیا واقعاً هوش مصنوعی این وعدهها را محقق میکند؟ به عنوان نمونه، تجربه استفاده از رسانههای اجتماعی نشان داده است که این فناوریها بیشتر از آنکه زندگی ما را بهبود بخشند، باعث بروز نگرانی و مشکلاتی از جمله مبارزات خصوصی و اجتماعی شدهاند.
ما باید به این نکته توجه کنیم که آیا واقعاً میتوانیم به وعدههای انقلابی دنیای هوش مصنوعی اعتماد کنیم یا نه! بسیاری از افراد، به خصوص در صنعت تکنولوژی، با اعتقاد به معجزههای فناوری، به سادگی وعدههای مکرر را میپذیرند. این رفتار غالباً از عدم درک کافی از فناوری و پیچیدگیهای آن نشأت میگیرد. به عنوان نویسندهای که در این صنعت فعالیت میکند، متوجه شدم که بسیاری از مردم به بدیهیات تکنولوژیهای پیچیده اعتقاد دارند و این غیرقابل توجیه به نظر میرسد.
تکنولوژیای که به ما وعده زندگی بهتر میدهد، در واقع به چیزی بیش از یک خیال شبیه نیست. وقتی که واقعیتها را نادیده بگیریم، به صورت غیرمستقیم به این هیاهو دامن میزنیم. این مسئله به ما اجازه میدهد که از مشکلات واقعی غافل شویم و تنها به رؤیاها و امیدها تکیه کنیم.
این نه تنها در مورد هوش مصنوعی بلکه در مورد بسیاری از فناوریهای دیگر نیز صادق است. شرکتها در حال سرمایهگذاری بر روی ایدههای بزرگند، در حالی که ما به جیغ و فریادشان گوش میدهیم و سنگینی فشار تبلیغات را بر دوش خود احساس میکنیم. اگر ما به این صحبتها توجه نکنیم و به طور جمعی از این نظرات تهی شویم، شاید بتوانیم راهکارهای بهتری برای حل مشکلات پیدا کنیم.
در پایان باید گفت که هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری جدید نمیتواند به تنهایی تمام مشکلات ما را حل کند. بلکه لازم است با نگاهی انتقادی و درک عمیقتری به آنچه ممکن است در آینده به وقوع بپیوندد، بپردازیم. این هنر دقیقاً در این است که میتوانیم جلوی هیاهوی غیرواقعی را بگیریم و به واقعیت تمایل پیدا کنیم.
نتیجهگیری
در نهایت، هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری نوین باید با دیدگاههای دقیق و واقعبینانهتری مورد بررسی قرار گیرد. ما باید از وعدههای غیرواقعی دوری کنیم و به واقعیتهای موجود توجه کنیم. این تنها راهی است که میتوانیم به درک بهتری از پتانسیلهای واقعی هوش مصنوعی دست پیدا کنیم.


